۱۳۹۰ دی ۹, جمعه

سنگسار یک ملت


image
به کتاب خونه خارج‌مون می‌رسم، زنه کتاب‌دار سلام می‌کنه، لبخند می‌زنه و بعدش گفتمان‌شو با همکارش ادامه می‌ده و می‌خنده و می‌گه «ما خوشبختیم تو خارج بدنیا امدیم وگرنه تو رو ماهی ده‌بار سنگسار می‌کردند»

 

با تمام وجود ازش بدم میاد، ننگ بر این پتیاره که آبروی مارو میبره. صبح بلند میشی تلویزیون خارج با اون لهجه عجیب و غریب میگه «س.. کی... نه...».  میخوای بری بیرونی تو پیشخوان روزنامه فروشی‌ها  تیتر زده «Sakineh».

فکر کنم این زنک از علی دایی که هیچ از آقای محمود احمدی نژاد نیز سرشناس تر شده.

تو قطار نشستم فکر می‌کنم پیش خودم، آخه به سکینه چه مربوط؟ بی کفایتی دستگاه پهن و ول و ولنگار کاغذ بازی ایران(و همین خارج) 

عامل بوجود آمدن این آبروریزی شده، آره حتما همین‌طوره.

تو مسیر قطار شهری از روبروی کاخ دادگستری خارج مون عبور میکنه، چشمم  به فرشته لخت و پتی عدالت میوفته. اوا اینم که لخته؟! از سکینه بدتر،

 بپوشون خودتو.

اما نه خوب که نگاه می‌کنم پیکره عدالت چشماش رو بسته لابد نفهمیده لخته، آره! حتما اینگونه است. کار کار دزدهای بلوکشرقه، چشماشو بستن لباساشام برداشتن.

به  کتاب خونه خارج مون می‌رسم، زنه کتابدار سلام میکنه، لبخند می‌زنه و بعدش گفتمان‌شو با همکارش ادامه می‌ده و می‌خنده و می‌گه  «ما خوشبختیم تو خارج بدنیا امدیم وگرنه تو رو ماهی ده‌بار سنگسار می‌کردند»

خلاصه همه جا حرف ها راجع به سکینه است.

در مساله سکینه چند نکته اساسی به چشم می‌خورد:


۱- سکینه قاتله و آدمکش، سکینه خیانت کرده و از همه بدتر و شرمناک‌تر سکینه آرامش بچه‌هاشو بهم زده. چرا کسی به جرمش نگاه نمی‌کنه!

لابد می‌گین این آقا سنگسار و اعدام وحشیانه است. من قبول دارم و باهاتون هم عقیده‌ام، سنگسار اگه قرار بود چاره خیانت زنان و مردان همسردار باشه همون زمان موسی (عین) خدا بیامرز تخم سنگسار برمیافتاد.

اما اعدام چی؟ کسی که آدم می‌کشه؟! کسی که جلو خانواده طرف به زن و دخترش تجاوز می‌کنه؟! بندازیمش زندان؟ حبس ابد؟ بله، من هم مخالف مجازات اعدام هستم.

خیلی از روشنفکران کنونی ما با ذکر نمونه‌های اروپایی در برداشتن مجازات اعدام، آمار جرم و جنایت در اروپا را نمونه آورده و بر طبل تبلیغات کوفته و میگویند ببینید که اینجا اعدام نیست و گلستان است!
شرمنده‌ام که خدمت شما اعلام کنم که بسیاری از  خارج ها هنوز اعدام دارند  همین خارج امریکا و ژاپن! به علاوه بسیاری از مردمان همین خارج ما (اسکاندیناوی) از نبود مجازات اعدام شاکی شده‌اند، زمزمه‌ها آغاز گشته که ای بابا فقط  ۲۱ سال زندان برای کشتن یک یا چند انسان؟ 

جالب اینکه بیشتر جنایت‌ها و قتل‌ها توسط مهاجر تباران انجام می‌گردد.
 

۲- دستگاه  قضایی کشور ما، از آنجا که بسیار سیاسی شده است اعتبار خود را از دست داده است. تصور کنید که اگر نبود اعدام های فله‌ای و بدون آیین دادرسی، اگر نبود ننگ کهریزک، اگر نبود قاضی‌های غیر مستقل و اگر نبود قتل سیاسی و اگر مجازات بود برای قاتلاین و آمرین شادروان سعیدی سیرجانی اکنون اینهمه حرف و حدیث در اجرای عدالت نیز نبود.


۳- اینکه آیا جرم با مجازات تطبیق دارد یک مساله است و اینکه در پرونده سکینه  آبروی ملتی رفت چیز دیگر. چند روز پیش مطلبی خواندم با امضای وکیل سکینه؟! اما می‌دانستم که وکیل ایشان نیز در خارج ما پناهنده‌اند(تا آنجا که بنده میدانم

در خارج ما وکالت و پزشکی و برخی از مشاغل دیگر تحت حمایت قانون هستند.یعنی مشاغل حفاظت شده اند، شما حتی اگر حاذق ترین پزشک دنیا یا وکیل دنیا باشی بدون تایید مراجع قانونی نمیتوانی همان حرفه خویش را در  اینجا نیز دائر کنید. یعنی اینکه وکیل و دکتر در اینجا پشم، وکیل ایرانی در محدوده مرزهای کشور ما و قوانین ما وکیل است). وکیل اسبق سکینه ادعا میکنند که موکل ایشان بایستی اعدام نگردند. تا اینجا بسیار طبیعی و انسانی است که وکیل سابق  از موکل خویش دفاع کنند. مشکل در اینجاست که اگر براستی سکینه همسر خویش

 (حتی با علم به اینکه وی معتاد، چاقو کش، بی ادب، دست بزن داشته و دهنش بو میداده) را کشته باشد آیا وی از مجازات فرار نمیکند؟

در کشوری که یکی از بالاترین نرخ‌های طلاق دنیا را دارد، آیا سکینه مثل هزاران زن دیگر با دوندگی و تلاش نمی‌توانست طلاق خویش را بگیرد؟ آیا سخت بودن قوانین طلاق توجیه خوبی برای کشتن انسان‌هاست؟

در پایان ما ماندیم و ننگی از سکینه که بر خلاف اسمش که آرام کننده و رامشگر است، آبرو ریز و مجرم است. سکینه بایستی که مجازات شود و اینکه این مجازات چیست، گفتمانی دیگر. اگر براستی مردم ما مخالف مجازات اعدام اند پس

چرا در بر دار کردن قاتل مرحوم داداشی، برای صفهای جلو بلیت بازار سیاه می‌فروختند؟ بماند دار زدن منصور!

یک بار و برای هر نسل یک بار(نه مثل آری به جمهوری اسلامی فقط یک بار!) مسایل مهم در کشور را به همه پرسی بگذاریم. چه اشکالی دارد که از مردم بپرسیم، اعدام آری یا خیر؟ آتوم آری یا خیر؟  

و آنچه مردم انتخاب می‌کنند، که احتمالا وجود مجازات اعدام در کشوراست بایستی که مورد احترام ما احتمالا اقلیت مخالفین مجازات اعدام قرار گیرد.


محمد محب علی
منبع: خودنویس 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر