۱۳۹۰ دی ۲۸, چهارشنبه

شجاعت، باور، خواسته... گلشیفته فراهانی( زنده باد ایرانی)



شاید باور این مساله سخت و دشوار باشد اما، این مرز بین زندگی دین و سیاست است که به دست هنرمندان وطن هر از چند گاهی با زیر سوال بردن شخصیت خود آن را به چالش کشیده و خواستار مبارزه با چیزی هستند که در وجود آدمی به خرافه و غیرت کاذب متشکل شده و همیشه خطرناک جلو داده شده است و خواهد بود ، گلشیفته به این باور رسید همچون خیلی از زنان و مردان که میبایست مرز ها را برداشت و تا بینهایت پیش رفت تا فرصت طلبان راهی برای ابراز وجود پیدا نکرده و بفهمند که  به انسانها و عقیدشان بایست احترام بگذارند و چیزی را به زور از کسی خواهان نباشند ، بله این فکر امروز زنان و مردان سرزمین من است که به ناچار در خفقان و در زیر شکنجه پوست و استخوان پاره می کنند تا جهانیان را از خواب خرگوشی که رژیم برای آنها به وجود آورده است بیدار کنند تا به عمق فاجعه پی ببرند، این تفکر آزاده بسی عمیق و پر معناست... معنای زندگی آن چیزی نیست که به خورد ما داده شده بایست به زندگی از نگاهی بازتر بنگریم چون این سرنوشت ما است که به پیشرفت نائل آییم و از مرزها به دور باشیم آزاد و رها زندگی کنیم و خود را به چیزی که روح ما  را آزار میدهد ایمان نداشته باشیم و از آن دوری کنیم ، گلشیفته همچون گذشته در قلب مردم سرزمین خود جا داشته و به مردم وطن خود این باور را رساند که باید بدون  گلایه با آرزوها بزرگ دست و پنجه نرم کرد
با کمال تشکر از گلشیفته فراهانی
علی آذری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر