۱۳۹۰ بهمن ۳, دوشنبه

شیران سرزمین من بپا خیزید(چاره حتما جز این است که ناله شبگیر کنید) ۲۲ بهمن



 از دوستانی که به بلوغ فرهنگی و پاسداری از آیین سرزمین نرسیده اند تقاضا دارم از خواندن این چرک نویس خوداری کنند
من در انتخابات شرکت نمیکنم
انتخابات و کلیت نظام فاسد  و کثیف جمهوری اسلامی میبایست به چالش کشیده شده و زیر سوال برود که چرا رژیم با وقاحت تمام  فرزندان این آب و خاک را گردن زده و اعدام میکند و خون جوانان وطن را در شیشه میریزد و می نوشد اما باز از جهالت و ضعف مردم سوء استفاده کرده و آنان را با مبلغی اندک در نهایت تهیدستی خریداری نموده و همان   پولی را که حق خود ملت است با منت به صورت قرض و صدقه و به اسمه دین و خدا و امام زمان و مملکتش به آنان ارائه می دهد، نظامی خشن سود جو خرافه پرست دزد و کثیف با حاکمی مغرور و قاتل که چیزی را جز خود و خاندان خود نادیده و نمی بیند و به هیچ کدام از مقدسات اعتقادی ندارد جز پول بیت المال که برای خود و هم پیمانانش بریز و بپاش می کند تا اندک صباحی بیشتر بر این تخت پادشاهی به اسم دین و قرآن و رای مردم تکیه بزند، مردمی که با خون دادن ها این انقلاب را برپا کردند و متاسفانه تسلیم و دچار این حیله و نیرنگ قدرتها و چند آخوند زمامدار و بی سواد شدند و حال در باتلاقی گرفتار شدند که هیچ راهی ندارند و حتی اگر مبارزه را پیشه کنند مجبور به دست و پا زدن هستند و این خود آنان را به زیر باتلاق بیشتر فرو می برد، گرگ صفتانی معصوم و خون خوارانی دیندار که با پیشه وری از نیاکان دزد خود همچون قبایلی بی خرد  در مقابل تاریخ هنوز هم با همان افکار ما قبل تاریخ در حال حکومت کردن بر مردمی هستند که ترس از آبروی خود دارند و چندین هزار سال بوده که در جنگ و خون ریزی و دفاع از میهن و آب و خاک خود هستند و اینک خسته به انتظار نتیجه کارهایش زانو زده غافل از اینکه عده ای سودجو به نام و نشان آنان پرچم خود را بالا برده و حال مشغول به تاراج غنائم کشور و میهن ما هستند، چند اختلاس، چقدر دزدی، چقدر پول نفت چقدر حق مردم ، چند هزار دلار قاچاق چه پولهای کلانی، همه مخاطبان من میداند که چه اتفاقاتی در این سرزمین افتاده اما تعجب و ناراحتی من از این است که چرا شیران مملکت من خفته اند چرا تن به ذلت می دهند و وقتی چنین سوالاتی صورت می گیرد در وپاسخ می گویند که یا گرسنه اند و یا نیازمند و یا فحاشی به به ما که دلتان خوش است و یا اینکه شما کنار گل نشسته اید و می گوید که لنگش کن و یا اگر راست می گوید خود بیاید و زمام امور را در دست بگیرید و چرا فرار کرده اید، در جواب چنین صحبتهایی فقط یک چیز است، روزی روزگاری مردم سرزمین من نان نمی خوردند اما نان داشتند آب نمی خوردند اما ۲ دریا داشتند ، مردم سرزمین من غم می خوردند، غم آیندگان را که می دانستند آیندگان توانایی پاسداری از این مرز و بوم را نداشته و تمامی زحماتشان به اثر خواهد ماند، از کجا به کجا می روید ، چه بودید و چه شدید، آیا حق شما همین  یک لقمه نان است که با بدبختی و منت نا اهل به دست می آورید چرا به هیچ رازی شده وقناعت می کنید و هیچ نمی گوید مگر این شما نبودید که اگر می خاستی کشوری را به زانو و ارتشی متجاوز را با خاک یکسان می کردید ؟ چه شد؟ کجایند شیران سرزمین من
هم وطن وقت تنگ است به پا خیز قبل از اینکه کشورت همچون عراق و افغانستان و... ویران شود و جنگ صورت پذیرد و تمام تارهای بافته شده از هم گسیخته و جدا گردد، ای وجدان بیدار، ای کسانی که به وجود مردان ایرانزمین اعتقاد  و باور دارد و از هیچ قوم و نژاد و ملیتی و هیچ امام و معصومی پیشه نگرفته و تنها به خدای یکتا و آیین سرزمین خود اعتقاد دارید به پا خیزید وقت نبرد است، به پا خیز هم وطن ، به پا خیزیز شیران خفته سرزمین من و مردم و آب و خاک خود را از دست دژخیمان نجات دهید، به پاخیزید شیران سرزمین من که ایستاده مردن بهتر از  نشتن و انتظار کشیدن است، شیران سرزمین من بپا خیزید
چاره حتما جز این است که ناله شبگیر کنید
با تشکر
علی آذری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر