۱۳۹۰ بهمن ۱۴, جمعه

ایرانی با غیرت رضا حامدیان یک ایران سپاس



در آن هنگام که ستارگان همچون برگ درختان در پاییز به زمین بوسه می زدند و زمین سرتا پا از بوی خون جوانان وطن آغشته بود ،ظالم بر تخت نشسته زمان فریاد کشتار سر می داد و ماه می گریست بر حال مردم سرزمین من ، و خدا   خداییش را پس داد و ابلیس توبه بجا  آورد... اما این شما بودید که باز هم محکم و استوار فریاد زدید آزادی ، و از همه چیز و همه کسان خود گذشتید و خطر را به جان خریدید غربت را تحمل کرده و دست به التماس و تسلیم نزدید و آزاده به راه مبارزاتی خود ادامه دادید ، حال این شما نیستید که میبایست شرمسار باشید، این توطعه و دسیسه و دست های پشت پرده رژیم جنایتکار آخوندی و باج خواهی های کشور های اروپایی و سردمداران آنها هستند که میبایست پاسخگوی زحمات و شب زنده داری های شما باشند، اینها میبایست پاسخگوی تک تک لحظات دلتنگی هایتان برای وطن و خاک و خانواده تان باشند، باید پاسخ سکوت خود را در داگاه ها بدهند و جوابی برای خون های ریخته شده و فریاد عدالت خواهی  شما باشند، زنده باد انسانهای آزاده و با غیرتی همچون شما که حتی در بهترین موقعیت ها خود را نفروخته ویک دم دست از مبارزه  بر علیه جرم و جنایات رژیم آخوندی نکشیده و حال با دو بال برای پرواز آماده و ایثار دیگری برای مردم سرزمین خود و وطنتان هستید، زنده باد شما ها که هرگز گذشته های شوم خود و مردم خود را فراموش نکرده و هنوز با اندک نیرو و توان در دست داشته فریاد آزادی سر می دهید
درود بر شما که از اسب افتاده ولی از اصل نه
مرگ بر جمهوری اسلامی
با تشکر علی آذری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر